بچه های گل کاردرمانی

به وبلاگ بچه های کاردرمانی دانشکاه علوم پزشکی همدان خوش آمدید...

بچه های گل کاردرمانی

به وبلاگ بچه های کاردرمانی دانشکاه علوم پزشکی همدان خوش آمدید...

کاردرمانی یا فیزیوتراپی...

 

  تفاوت فیزیوتراپی و کاردرمانی در چیست؟

  

 

 هنگامی که قصد داریم درباره ی تفاوتهای دو چیز سخن برانیم ، اول باید جستجو کنیم و ببینیم که چه جیزی باعث شده است که ذهن بشر بین آن دو چیز مقایسه ای صورت بدهد و تفاوتهای آن را دریابد . در حقیقت قدم اول برای توضیح تفاوتهای دو چیز ، توجه به نقاط مشترک و سنخیت آن دو میباشد . برای مثال ، ما هرگز در صدد این بر نمی آییم که به بررسی تفاوتهای کفش و ساندویچ بپردازیم ، چرا که از یک سنخیت ناشی نمیشوند و در حقیقت آنقدر با همدیگر تفاوت ذاتی دارند که هیچ ذهن خلاقی هم در صدد بر نمی آید که به بررسی تفاوتها و مقایسه ی این دو با هم بپردازد . چرا که اولی پوشیدنی است و برای محافظت از پاها و از جنس چرم و پلاستیک و ... و دومی خوردنی است ، و برای رفع گرسنگی و از جنس نان و مواد غذایی و .. !! 

 

همچنین است مقایسه رشته شنوایی شناسی با کاردرمانی ، که اولی رشته ای است تشخیصی و دارای یکسری مراجع با دردها و ناتوانی های بسیار متفاوت از رنجهای مراجعین کاردرمانی و دومی رشته ای مداخله ای است و .... 

پیش از بررسی تفاوتهای این دو رشته ، بد نیست اگر گریزی بزنیم به نقاط مشترکی که باعث شده اند این دو رشته ،( فیزیوتراپی و کاردرمانی ) در ذهن مخاطب عام و مراجع عام ، مشمول یک سنخیت واحد باشند  

با بررسی دو لغت فیزیوتراپی و اکوپیشنال تراپی ( کاردرمانی ) ، اولین نکته ی مشابهی که به نظر میرسد ، کلمه ی تراپی است . به معنای درمان. 

همچنین این دو رشته در بسیاری از موارد مراجعین مشابهی با دردهای مشابهی دارند ، هر دو رشته در حیطه ی بازتوانی و توانبخشی محسوب میشوند ، همچنین در هر دو مورد ، هدف هایی چون کاهش درد بیمار ، افزایش توانمندی های فردی و رساندن فرد به استقلال حرکتی به چشم می آید. 

پس با این توصیف ، باید به مخاطب و مراجع عام ، که از بیرون شاهد تلاش کاردرمانگران و فیزیوتراپیست ها میباشند حق داد که این دو رشته را دارای سنخیت و جنس واحدی بدانند. 

 اکنون که نقاط تشابه این دو به اجمال ، مرور شد ، به چهارتفاوت عمده بین این دو رشته میپردازیم ...  

 در تعریف فیزیوتراپی ، اشاره میشود که :

 علم استفاده از انواع مدالیته ها فیزیکی و تمرینهای فیزیکی برای کاهش درد ، افزایش توانمندی ، اصلاح ساختاری و مستقل ساختن فرد کم توان. 

 

حال آن که در تعریف کاردرمانی اشاره میشود که :  

هنر و علم استفاده از فعالیت های هدفمند درمانی ، در جهت مشغول ساختن ذهن ، روان و جسم فرد توانیاب ، برای افزایش هر چه بیشتر استقلال و توانمندی فرد . 

 

از این دو تعریف ، چه بر می آید ؟  

 

 اولا : کاردرمانی خود به دو شاخه ی کلی و وسیع ( جسمانی و روانی ) تقسیم میشود که خود این دو شاخه نیز به چندین انشعاب دیگر مرتبط هستند ( نظیر ارتوپدی و نرولوژیک برای شاخه جسمانی و ذهنی و روان برای شاخه روانی ) و این خود بیانگر هولیستیک بودن و کل نگر بودن کاردرمانی است ، حال آن که تمرکز هدفی که در فیزیوتراپی وجود دارد تنها بر روی جسم است و با یک رویکرد مکانیکی تامین میشود . 

 

ثانیا : ابزار یک کاردرمانگر ، غالبا ابتکار اوست . یک کاردرمانگر واقعی باید بتواند با هوشمندی فراوان ، مشکل حرکتی ، روانی ، ذهنی و وابستگی های متعاقب آنها را در بیمار تشخیص دهد ، تجزیه تحلیل کند و سپس فعالیتی را به بیمار ارائه دهد که دارای دو هدف باشد : اول هدفی که بیمار به انگیزه ی آن ، احساس سودمند بودن و کفایت و عزت نفس کرده و از لحاظ جسمی یا ذهنی به آن مشغول شود و دوم هدف درمانی ای که یک کاردرمانگر در پس زمینه ی فعالیتی که ارائه داده است به آن چشم انتظار دوخته است . یک کاردرمانگر خوب هم البته از امکانات و تجهیزات بهتر ، نتایج بهتر و بیشتری میگیرد و موفقیت بیشتری کسب میکند ، اما طبق ادعای فلسفه ی کاردرمانی ، روح کاردرمانی در فعالیت هدفمند نهفته است . در حالی که در فیزیوتراپی درمان غالبا به دو شکل کلی است ، یا استفاده از مدالیته های درمانی ( نظیر اولتراسوند ، مادون قرمز ، ماورا بنفش ، دستگاههای الکتروتراپی ، استیمولاتورها و تنس ها و هات پک ، آیسینگ ، ویبراتور و ... ) و یا تمرینهای درمانی و حرکتی ( نظیر تمرینهای PRE ، تقویت عضلات با تکرار و افزودن وزنه ها ، کشش و مهار عضلانی و افزایش دامنه حرکت و مهار ادم و ...، ) و در هر دو مورد شاهد این هستیم که در فلسفه ی فیزیوتراپی ارائه ی فعالیتهایی که بیمار آن ها را به انگیزه ای به غیر از درمان انجام دهد بی معنی به نظر می آید.. 

 این به چه معناست ؟ به این معنا که در مورد بسیاری از بیماران و مراجعینی که از لحاظ اوضاع روحی و روانی ، انگیزه ی کافی برای تمرین درمانی ندارند ، و یا از هوش بهر کافی برای پیروی از دستورات تمرینها برخوردار نیستند و ادراک کلامی مطلوبی برای انجام آنچه به صورت یکنواخت از ایشان خواسته شده است ندارند ، فیزیوتراپی به مشکل برخورد میکند ، چرا که رویکردی مکانیکال دارد و انگیزه دادن به بیمار از طریق ارائه ی فعالیتهای ابتکاری و دو منظوره ، در چارچوب کاریشان نمیگنجد . 

 

ثالثا : فعالیت هایی که در حیطه ی جسمانی کاردرمانی ، به مراجعین اعم از ارتوپدیک یا نورولوژیک ارائه میشوند ، غالبا فانکشنال ( عملکردی و کاربردی ) هستند . برای مثال کاردرمانگر برای بیمار همی پلژی CVA ، که قادر به استفاده از یک دستش نیست ، تمرین و آموزش شانه کردن موی سر ، مسواک زدن با دست ضعیف ، بستن دکمه ها ، گرفتن و پرت کردن توپ ، خوردن غذا ، لباس پوشیدن و در آوردن و نوشتن و نقاشی کشیدن و امضا کردن و ... را در دستور کار قرار میدهد . چرا که اعتقاد بر این است که مادامیکه استقلال عملکردی فرد کم توان افزایش نیافته باشد ، صرف بالابردن توانایی های غیر عملکردی او ، نظیر افزایش قدرت عضلانی و یا اصلاح ساختاری فاقد ارزش است. اعتقاد کاردرمانگر بر این است که اگر نیروی عضله ی بایسپس همان بیمار CVA در جلسات درمانی ، 3 درجه نیز افزایش پیدا کند ، اما همچنان نتواند لیوان آبی که در دستش دارد را کنترل کند ، کار مهمی صورت نگرفته و تغییر مطلوبی رخ نداده است.. 

  

چهارمین و آخرین نکته ای که درباره ی تفاوتهای کاردرمانی با فیزیوتراپی میتوان به آن اشاره کرد، به نگاه و نظر غالب مراجعینی برمیگردد که گذارشان به هر دو کلینیک کاردرمانی جسمانی و فیزیوتراپی می افتد.. 

 در نظر اکثر مراجعین ، کار فیزیوتراپی کاری است بسیار تخصصی ، که نمیتوان شبیه آن درمان را در خانه انجام داد ( مخصوصا اگر از دستگاههایی مثل اولتراسوند و الکتروتراپی و .. استفاده شده باشد ) ، همچنین گلایه ای که از فیزیوتراپیست ها دارند ( این گلایه بیشتر از طرف افراد سالمند مطرح میشود ) این است که فیزیوتراپیست با ما ارتباط نمیگرفت ، ما را در کابین رها میکرد تا دستگاه برای مدت معینی که تنظیم شده بود تاثیر درمانی اش را بگذارد.. 

در طرف مقابل درباره ی کاردرمانی غالبا نظرشان چنین است که با اندکی هزینه که صرف خرید تعدادی وسایل خام و اولیه ، نظیر طناب و توپ و فنر و قرقره و .. میشود ، میتوان در خانه روند کاردرمانی را تقلید کرد ، و فعالیتهایی که ارائه شده اند را چندان تخصصی و غیر قابل درک نمیدانستند و حتی بعضی از فعالیت ها را بی فایده و غیر لازم تلقی میکرده اند . از طرفی غالبا از رابطه ی یک ساعته ی بین کاردرمانگر با مراجع اظهار خشنودی و رضایت خاطر داشته و احساس میکنند که کاردرمانگر به نسبت فیزیوتراپیست ، وقت بیشتری صرف ایشان کرده است..  


ببخشید که مطلب طولانی شد...

 

نظر شما درباره تفاوتهای کاردرمانی و فیزیوتراپی چیست؟

 

نظرات 9 + ارسال نظر
سلام سه‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 05:55 ب.ظ

مطلب خوبیه ولی بهتر نیست منبع مطلب که وبلاگ کاردرمانی است و نویسنده ی اصلی را ذکر کنید؟

مرسی..چشم حتما ازین به بعد همین کارو میکنم..مرسی از پیشنهاد خوبت..راستش من خودم خیلی واسم جالب بود که تفاوتهای این دوتا رشته رو بدونم..وقتی خوندمش گفتم بذارم بقیه هم استفاده کنن...
بازم ممنون.

یه کاردرمان چهارشنبه 17 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 12:51 ق.ظ

مطالبتون خوب بود ُ مطالب طنزتونه بیشتر کنین که فراموش کنین به چه رشته گند و اشغالی اومدین

سلام...
رشته مون شاید زیاد باب میلمون نباشه ولی دیگه گند و آشغال نیست...
به قول همکلاسیمون خیلی ارزشمنده..خیلی کاربرد داره ..شاید الان کسی زیاد باهاش آشنایی نداشته باشه..ولی نمیشه گفت گند و آشغال...منم از این توصیفت خوشم نیومد...
درباره مطالب طنز که فرموده بودین...من فکر میکنم بیشتر مطالب وبلاگمون طنزه..وبلاگ کاردرمانیه..نه نشریه گل آقا..!!!
بازم ممنون از حضورتون..امیدوارم که شما هم یه دلخوشی نسبت به رشتت پیدا کنی.

[ بدون نام ] چهارشنبه 17 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 02:41 ق.ظ

سلام دوست گلم
خسته نباشی دادا
ممنون از مطلب مفیدت....

یه نکته ای رو می خواستم عرض کنم خدمت دوست کاردرمانمون.....
برداشت هر کس از زندگی یه نوعه....
این رشته هم مثل رشته های دیگه ... یکی از نیاز های جامعه ست... از اینکه نوشتید رشته ی آشغال اصلا خوشم نیومد.... اتفاقا یه رشته ی مقدسه....
نمی دونم ترم چندید یا .......
به هر حال اصلا تعبیر خوبی نکردید. حداقل به علایق ما احترام می زاشتید!!!!
در مورد مطلب طنز که این وبلاگ ما بیشتر شبیه مجله ی گل آقاست.... (( از نظر مطالب طنزش ))...
یه جاهایی هم علم به درد می خوره....
به هر حال ممنون که به وب کلاسیه ما سر زدید.... خوشحال میشیم باز هم بیاید....

امیدوارم خدا دلتون رو به اون چیزی که خودش خواسته راضی کنه....

سلام دوست خوبم...مرسی..
دقیقا منم باهات موافقم...منم واسه همکارمون آرزو میکنم دلش به رشتش و شغل آیندش گرم بشه...

یک کاردرمان چهارشنبه 17 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 09:39 ب.ظ

کسی که این رشته را اینگونه توصیف کرد از دو خال خارج نیست یا اینکه اصلا؛ کاردرمان نیست و از روی حسادت اینگونه اظهار نظر کرد و یا اینکه آدم احمقی باید باشد که اگر این رشته را اینگونه می نامد باز هم خودش را کاردرمان می داند و دنبال کار دیگری نیست.(تا آنجا که من می دانم آدم بی عرضه نمی تواند کاردرمان بشود.)
...
ضمنا؛ دوست عزیز شما مجبور نیستید هر نظری را به نمایش بگذارید.
من هم یک کاذردرمانم و به کاردرمان بودنم افتخار می کنم.(تا کور شود هر آنکه نتواند دید)

سلام دوست خوبم...نمیدونی که چقدر خوشحالم وقتی میبینم همه کاردرمانها اینقدر خوب از رشتشون حمایت میکنن...
اگه هم کاردرمان باشه شایستگی بودن در جمع کاردرمانهارو نداره..
منم به رشتم افتخار میکنم...با همه سختیهایی که شاید با این رشته روبرو بشم..تا کور شود هر انکه نتواند دید...
درباره تایید نظرات که فرمودین...من میخواستم این کسی که همچین اظهار نظری کرده جوابشو بگیره...نتونستم توهینشو بی جواب بذارم...
ممنون از حضورت..

همکلاسی:
من فقط می خوام یه بیت شعر واستون بنویسم:
گر فراق بنده از بد بندگی ست / گر تو با بد بد کنی پس فرق چیست؟
امیدوارم متوجه منظورم شده باشید..
شاد و سلامت باشید.

st shiraz دوشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 04:22 ب.ظ

با سلام و خسته نباشید
من با اینکه رشته گفتار درمانی هستم از رشته شما زیاد دفاع میکنم.
همیشه وقتی از من در مورد رشته شما میپرسن من اینو میگم که یک کاردرمان علاوه بر درمان فیزیکی و جسمی بیمار به روح و روان او هم توجه میکنه و درمان شامل هر دو جنبه است ، دیگه اینکه عمده فعالیت فیزیوتراپیست با ابزار هستش درحالیکه یک کاردرمان بیشتر با فعالیت دستی خودش و از روی ابتکار به درمان میپردازه و تا اونجایی که میدونم کاردرمان بیشتر درگیر بیمارانی هست که تو مراحل رشد دچار مشکل اند و به همین خاطر اکثرا با کودکان تاخیر جسمی رشد کار میکنن.
این کل اطلاعات من از رشته شماست ممنون میشم اگر جایی رو که اشتباه گفتم اصلاح کنید و باید بگم همه ی کسانی که در فیلد توانبخشی فعالیت میکنن باید به رشته و کارشون افتخار کنن.
وبلاگ عالی دارید ،ما شما رو لینک کردیم باعث افتخاره اگه به وبلاگ ما هم سری بزنید.stsums.blogfa.com
با تشکر

سلام دوست خوبم...
ممنون از حضورت...خوشحال میشیم که بازم به ما سر بزنین..
حتما به وبلاگتون سر میزنیم..موفق و سربلند باشید.

کاردرمان ترم یکی چهارشنبه 19 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:09 ب.ظ

من خیلی اتفاقی وبلاگتون را پیدا کردم همون طور که خیلی اتفاقی کاردرمان شدم...الان که تو این رشته تحصیل میکنم خیلی خوشحالم وبه خودم و هدفم افتخار می کنم و میگم یکی از بزرگترین توجهاتی که خدا بهم داشته همین بوده...
البته نظر همکارم هم برام محترمه ولی با احترام باهاش مخالفم...
دستتون درد نکنه بابت مطالب.در مورد همه چیز بنویسید از اختلالات گرفته تا مطالب طنز........مرسی

سلام
خوشحالم از این اتفاق مبارک....
من خودم هم به شخصه اتفاقی کاردرمان شدم!!! به جرات می تونم بگم این رشته رو واسه این زده بودم که.... هیچی .. بیخیال...
اما الان خوشحال از این اتفاقی کار درمان شدن....

یاد بیتی افتادم که توی یه مطب کاردرمانی دیدم:

با پر رو بال شکسته پر کشیدن هنر است / اسطوره ی بی بال پریدن مائیم ....

خوشحال می شم با هم به وب ما بیای...

محمد دوشنبه 8 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 08:16 ق.ظ

سلام.منم دانشجوی رشته کاردرمانی ام البته دانشکده توانبخشی تبریز.خوب بود انصافا.اگه باز مطلب جالب دارین در مورد ot بزارین رو وبلاگ لطفا

ot85 پنج‌شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:07 ب.ظ http://www.ot1385.blogfa.com

سلام مرسی از مطالبتون.من دانشجوی ارشد کاردرمانی شهیدبهشتی هستم.نمبدونستم همدان و تبریز هم این رشته را دارن خیلی خوشحال شدم.به وبلاگ ما هم سر بزنید و حتما از ارشیو هم دیدن کنید

سلام
ممنون از حضورتون
بله دیگه همدان از سال 88 دانشجو گرفته ... و تازه چند ماهیهکه گروهمون تشکیل شده.... ما بیشتر از شما خوشحالیم......
حتما
منتظر حضور دوباره تون هستیم

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 10 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:35 ب.ظ

سلام. اصلیترین تفاوت کاردرمانی با سایر رشته ها استفاده اش از کار یا آکوپیشن به عنوان یک روش درمانی هست. چیزی که توی هیچ رشته ای نداریم. حتما خودتون تجربه کردید که وقتی یه کاری رو با علاقه و هدف انجام میدید خیلی بیشتر توش مهارت پیدا میکنید. مثلا برای آموزش رانندگی وقتی همینجوری بی هدف توی خیابون رانندگی کنید آخر خیلی چیزی یاد نگرفتید و خیلی هم انگیزه ای نداشتید براش (البته اگر زیاد بهش علاقمند نباشید مثل خود من) ولی وقتی که مثلا میخواهید برید یه مغازه و ماشین رو برمیدارید و رانندگی میکنید خیلی مهارتتون بیشتر میشه چون هم هدف داشتید و هم این کار براتون معنا داشته و اونو عبث و بیهوده نمیدونستید. این دقیقا تاثیر کاردرمانیه. بیمار کاری رو انجام میده که دوست داره و براش معنا و هدف داره. این روی مهارتهاش خیلی تاثیر بیشتری میذاره تا اینکه یه تکلیف بی معنی بهش بدیم (کاری که متاسفانه خیلی از کاردرمانگران هم انجام میدن.) یا اینکه مثلا بشینیم هی تکنیکهای پسیو روش انجام بدیم. امیدوارم خوب توضیح داده باشم و امیدوارم شما که تازه نفسید بتونید دقیقا یک کاردرمان واقعی باشید. با اون دوستمون هم که گفتند این لطف خدا بوده که ما کاردرمانگر شدیم کاملااااااااا موافقم. موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد